تهران برای تعریف منافع ملی خود نیازمند روابط راهبردی پایدار با چین و روسیه است

5797122

آخرین ویرایش در 4 روز ago توسط آوا رحمتی

در منظومه پیچیده و دگرگون شونده روابط بین‌الملل، همواره یکی از دغدغه‌های اصلی کشورها، تعریف و تعقیب منافع ملی از طریق دیپلماسی فعال و مناسبات پایدار با قدرت‌های جهانی بوده است. برای ایران، این مسیر پس از انقلاب اسلامی با چالش‌های منحصر به فردی همراه شد؛ از یک سو، خصومت‌های دیرینه با ایالات متحده آمریکا، امکان ایجاد رابطه‌ای استراتژیک را از بین برد، و از سوی دیگر، نگاهی کوتاه‌مدت و "آلترناتیوی" به قدرت‌های شرقی نظیر چین و روسیه، مانع از شکل‌گیری روابط راهبردی ایران با چین و روسیه شد که پتانسیل‌های عظیمی برای تحقق اهداف بلندمدت کشور دارد. در این میان، تحلیلگران بر این باورند که تهران باید با بازنگری در رویکردهای خود، به سمت تعریف و تحکیم مناسباتی پایدار و استراتژیک با پکن و مسکو حرکت کند.

ریشه‌های چالش در روابط راهبردی ایران با قدرت‌های جهانی

پس از انقلاب اسلامی، ایالات متحده آمریکا با ابزارهای گوناگونی چون تحریم‌ها، رویکرد خصمانه‌ای در قبال ایران در پیش گرفت. این خصومت ریشه‌های عمیق‌تری نیز دارد که به پیش از انقلاب و دخالت در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بازمی‌گردد. با توجه به این سابقه و تضاد بنیادین پارادایم‌های فکری و نظام‌های سیاسی، تعریف یک رابطه استراتژیک با واشنگتن عملاً غیرممکن به نظر می‌رسد.

در چنین شرایطی، ایران به ناچار به سمت شرق و قدرت‌های نوظهور نظیر چین و روسیه گرایش پیدا کرد. چین در سال‌های اخیر به قطب اقتصادی و فناوری جهان تبدیل شده و روسیه نیز نقش‌آفرین مهمی در صحنه بین‌المللی است؛ با این حال، نگاه ایران به این دو کشور، اغلب نه یک نگاه راهبردی و بلندمدت، بلکه صرفاً یک گزینه جایگزین در مواجهه با عدم همکاری غرب بوده است. این رویکرد فرصت‌های زیادی را برای تثبیت مناسبات راهبردی ایران با چین و روسیه از بین برده و منجر به سردرگمی در تشخیص منافع واقعی کشور شده است.

روابط راهبردی ایران با چین و روسیه

موانع شکل‌گیری روابط راهبردی ایران با چین و روسیه؛ از بی‌ثباتی داخلی تا فضاسازی رسانه‌ای

یکی از مهم‌ترین عواملی که مانع از تعمیق روابط راهبردی ایران با چین و روسیه شده، عدم ثبات و تداوم در سیاست خارجی ایران است. پکن و مسکو از کشوری که به دنبال شراکت راهبردی است، انتظار ثبات در مواضع کلان را دارند. این در حالی است که ایران طی دهه‌های اخیر بارها میان گرایش به غرب و چرخش به شرق در نوسان بوده، بدون اینکه هیچ‌یک را به یک راهبرد پایدار تبدیل کند. این بی‌ثباتی در موارد متعددی خود را نشان داده است:

تصمیم‌گیری‌های متغیر: سپردن پروژه توسعه بندر چابهار به هند، کشوری که روابط نزدیکی با آمریکا و اسرائیل دارد، و انتظار اینکه در صورت عقب‌نشینی هند، چین به سرعت جایگزین شود، نمونه‌ای از این رویکرد غیر راهبردی است.

ابزارسازی از شرق: ایران در مواقعی صرفاً از کارت چین و روسیه برای فشار بر غرب استفاده کرده است، نه به عنوان بخشی از یک پروژه بلندمدت استراتژیک. این امر موجب کاهش اعتماد این دو قدرت به جدیت ایران در روابط راهبردی با چین و روسیه شده است.

تغییرات دولت‌ها و اختلافات جناحی: تغییرات پی‌درپی دولت‌ها، اختلافات جناحی و عدم ارائه یک صدای واحد از تهران، باعث شده است که پکن و مسکو احساس کنند هرگونه توافق راهبردی ممکن است در آینده با چالش مواجه شود. سرنوشت نامشخص قرارداد ۲۵ ساله با چین خود گواه این مدعاست.

علاوه بر این، فضای ذهنی و افکار عمومی در ایران نیز نقش مهمی در این عدم ثبات ایفا می‌کند. رسانه‌های خارجی فارسی‌زبان و حتی برخی رسانه‌های داخلی، با فضاسازی و روایت‌پردازی‌های نادرست، هرگونه توافق با چین یا روسیه را «استعماری» جلوه می‌دهند. این نوع پروپاگاندا، همانند شایعه بی‌اساس فروش جزیره کیش به چین، هراس و بدبینی عمومی را در برابر هرگونه همکاری بلندمدت با شرق برمی‌انگیزد. در مقابل، مدیریت رسانه‌ای در کشورهایی مانند روسیه بسیار متفاوت است؛ برای مثال، واگذاری مهم‌ترین بندر آستاراخان به ایران، هرگز با ادعای "فروش" آن در رسانه‌های رسمی روسیه مواجه نشد. این تفاوت در مدیریت افکار عمومی، تشکیل اجماع ملی در ایران را دشوار ساخته و شرکای بالقوه خارجی را نسبت به پایداری تصمیمات تهران در حوزه روابط راهبردی ایران با چین و روسیه دچار تردید می‌کند.

چشم‌انداز آینده روابط راهبردی ایران با چین و روسیه؛ درس‌هایی از تغییر موازنه قدرت

در عصر حاضر که جهان به سمت نظم چندقطبی حرکت می‌کند، ایران باید از تکرار اشتباهات گذشته، نظیر تمرکز صرف بر غرب در دهه ۹۰ میلادی، پرهیز کند. واقعیت‌های ژئوپلیتیک امروز نشان می‌دهد که قدرت‌های شرقی در حال اوج‌گیری هستند و نادیده گرفتن این تغییرات به ضرر منافع ملی است.

برای بهره‌برداری حداکثری از پتانسیل‌های روابط راهبردی ایران با چین و روسیه، تهران باید رویکردی واقع‌بینانه‌تر اتخاذ کند. این بدان معناست که مناسبات با پکن و مسکو باید به گونه‌ای تعمیق یابد که جدایی از آن برای هر دو طرف زیان‌بار باشد و منافع مشترک پایدار ایجاد کند.

نمونه عربستان سعودی که علیرغم شراکت دیرینه با آمریکا، قراردادهای بزرگ عمرانی و ریلی را با چین امضا می‌کند، گویای این واقعیت است که حتی متحدان سنتی غرب نیز به سمت شرق متمایل شده‌اند. ایران نباید از این تحولات عقب بماند و باید با درک عمیق‌تر از ظهور قدرت شرق، منافع اصلی خود را سریع‌تر تعریف و پیگیری کند. تقویت روابط راهبردی ایران با چین و روسیه در ابعاد اقتصادی، انرژی، امنیتی و سیاسی، نه تنها می‌تواند تهران را در مواجهه با تحریم‌ها و فشارهای غرب یاری رساند، بلکه موقعیت آن را به عنوان یک بازیگر مهم در نظم نوین جهانی تثبیت خواهد کرد. این مسیر نیازمند ثبات، اراده سیاسی قوی و مدیریت هوشمندانه افکار عمومی است تا ایران بتواند از فرصت‌های بی‌نظیر شراکت با قدرت‌های بزرگ شرقی به نحو احسن بهره‌برداری کند.

مجله خبری آوای زندگی


مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *